جدول جو
جدول جو

معنی زبانه دار - جستجوی لغت در جدول جو

زبانه دار
آنچه که دارای پره یا بر آمدگی شبیه زبان باشد
تصویری از زبانه دار
تصویر زبانه دار
فرهنگ لغت هوشیار
زبانه دار
دارای زبانه، آنچه دارای پره یا برآمدگی شبیه زبان باشد، شعله دار، شعله ور
تصویری از زبانه دار
تصویر زبانه دار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زبان دار
تصویر زبان دار
گویا، سخنگو، آنکه بتواند مطلب خود را خوب بیان کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبان داری
تصویر زبان داری
اکبان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زباله دان
تصویر زباله دان
ظرفی که برای ریختن خاکروبه و کثافات در منزل و غیره تعیین میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزانه دار
تصویر خزانه دار
خزینه دار، انبار دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزانه دار
تصویر خزانه دار
رئیس خزانه، تحویل دار، کنایه از حفاظت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زباله دان
تصویر زباله دان
جایی یا ظرفی که در آن خاکروبه و آشغال می ریزند، خاکروبه دان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزانه دار
تصویر خزانه دار
رئیس خزانه، تحویل دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زباله دان
تصویر زباله دان
مزبله، جای انداختن زباله، جای بسیار کثیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کدبانو، مقتصد، میانه رو، درست خرج کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
میوه ای که در داخل آن دانه یا تخم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
هر میوه ای که در میان آن هسته یا تخم باشد، دارای دانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبان دان
تصویر زبان دان
کسی که غیر از زبان مادری خود زبان دیگر هم می داند، کنایه از زبان آور، سخن دان، فصیح و بلیغ، برای مثال زبان دانی آمد به صاحبدلی / که محکم فرومانده ام در گلی (سعدی۱ - ۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
زنی که امور خانه را اداره کرده و در بیرون از خانه کار نمی کند، ماهر در انجام کارهای خانه (زن)، صاحب خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
Grainy
دیکشنری فارسی به انگلیسی